نه خداییش بیایید شما هم اعتراف کنید بچه که بودید
شبا کسی تو کوچه نبود میخواستید برید خونتون بلندبلند شعر میخونید
که مثلا جن ها فکنن دو نفرید نیان بخورنتون
من اکثرا وقتی ایرانسل پیام میده نخونده پاکش میکنم . . .
امروز پیام داد :
بذار حرفمو بزنم اگه غیر منطقی بود بعد پاکش کن
پسر گلم یه دقیقه میای کارت دارم !
پسرم خدا خیرت بده یه دقیقه بیا !
چه دختر نازی دارم من ، مامان جان بیا یه دقیقه !
و . . .
با توجه به نزدیک شدن به روزهای پایانی سال و با توجه به خطر جدی خونه تکونی !
در صورت شنیدن هر کدام از این الفاظ توسط مادرتان سریعا محل را ترک نموده
( حتی شده از پنجره بپرین پایین ) و ترجیحا تا ١ هفته به محل مذکور مراجعه نفرمایید !
لطفا ابن اخطار را جدی بگیرید !
یکی جدی نگرفت تا الان ۴ تا فرش شسته
یکی از بدترین اتفاقات دوران بچگی این بود که میخوابیدی وسط هال،
وقتی که چشماتو باز میکردی میدیدی یه عالمه مهمون دورت نشستن !
لامصب مگه میشد آدم از خواب بلند شه، من که همیشه خودمو میزدم به خواب !
گاهی اوقات هم از گرما میمردم گرما هم هیچ گاهی سرفه یا عطسه میگرفتت وا مصیبتاااااا
ضدحال بزرگ برای یه مادر اینه که
۹ماه دوران بارداری رو تحمل کنه بچه که به دنیا اومد شبیه عمش بشه
.
قبلا از کسی خوشت می اومد باس آمار درمی آوردی مجرده یا متاهل
ولی جدیدا از یکی خوشت میاد باس بری تحقیق کنی ببینی دخدره یا پسر
مورد داشتیم رفته بودن تفریح بارون گرفته همه رفتن زیر کلیپس دختره …
میگن ۶نفر بودن که حتی یه ذره هم خیس نشدن
علت علاقه ی بعضی از دخترا به پائیز
رنگای قشنگ برگ درختا
افتادنشون و زیرپا خش خش صدا کردن
باریدن نم نم و هوای دونفره…
نیست ، نه
علتش اینه که میتونن پوت بپوشن
دیدم که میگمااااا
دقت کردین بعضی وقت ها پشه ها جایی ازمون رو نیش میزنن،
که خودمون هم نمیدونستیم همچین جایی داریم ؟
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﺳﻬﯿﻞ ﺑﻮﺩ
ﺑﻌﺪ ﯾﻪ ﺯﻥ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺍﺳﻤﺶ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺑﻮﺩ
ﺑﻌﺪ ﻫﻤﻪ ﻓﮏ ﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﻢ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻦ :
ﺳﺘﺎﺭﻩ ﯼ ﺳﻬﯿﻞ ﺷﺪﯼ
دقت کردین هر وقت پول خرد نداشته باشین
سوار تاکسی شیم، حتما راننده تاکسی ،
با یه مسافر دیگه که قبل از ما پیاده میشه سر پول خرد بحث شون می شه ؟
.
یکی دیگه از فانتزیام اینه بچه دار بشم
اسمشو بذارم پرچم و بفرستمش پُشت بوم
بعد همسرم بگه عزیزم پرچم کجاس ؟
منم بگم پرچم بالاس !
بد دوتایی کلی حال کنیم
تقریبا ۹۷درصد آدمایی که توی اتوبوس و تاکسی می بینیم
پشت تلفن دارن جایی که الان هستن رو میگن دروغ میگن ؛
حداقل سه ایستگاه جلوترو میگن
یکی از فانتزیام اینه که بعد یه شکست عشقی
انقد تو کافی شاپ بشینم که صاحبش بیرونم کنه
بعد منم بهش بگم : باشه ! همه منو بیرون کردن …
یکی از قلبش یکی هم از کافی شاپ
بعد اونم با یه حالت خسته ای یه چک بخوابونه تو صورتم که تا افق بندری برم